رویکرد هوش متعادل چیست؟
از شما میخواهم تصور کنید که یک نوزاد دارید!
برای بررسی سلامتی و پیشگیری از بیماریها و احیانا درمان بیماریهای رایجی مثل سرماخوردگی همان ابتدا به دنبال یک دکتر خوب و حاذق می گردید…
به نظر شما این منطقی هست که نوزاد را در بغل گرفته و برای چکاب یا درمان بیماری پیش ده دکتر با روشهای متفاوت بروید؟
و داروها و تقویتی هایی که همه ی آنها تجویز کرده اند را به نوزاد بخورانید؟
به نظر می رسد منطقی تر این باشد که ما یک دکتر کاربلد را انتخاب کنیم که روش او مورد قبولمان باشد
و بررسی سلامتی و قد و وزن و درمان بیماریهای کودک را به او بسپاریم(البته انکار نمی کنم که نباید دید مطلق داشت و استثنا هم وجود دارد،مثل زمانی که کودک درگیر یک بیماری می شود که باید نزد دکتر متخصص آن بیماری برود)
یا زمانی که دکترش نیست ممکن است به دکتر دیگری مراجعه کنیم.
یا مثلاً کنار تقویتی ها و ویتامینهای پزشک کودک ممکن است مواد غذایی تقویتی طب سنتی را هم در حد اعتدال به کار ببریم.
میخواهم این را بگویم همانطور که برای مراقبتهای بهداشتی کودک نیاز به یک پزشک با یک رویکرد منطقی درمانی داریم برای پرورش کودک نیز نیاز به یک رویکرد و روش منطقی داریم.
امیدوارم اشتباه نشود و به کارگیری مثال پزشک باعث نشود فکر کنیم مباحث ذهنی و روحی و روانی و تربیتی کودک نیاز به حضور مثل پزشک(درمانگر) دارد.
ما مثال پزشک را به کار بردیم از این جهت که پزشک مراقب سلامت کودک است.
همانطور که ما ده پزشک را برای مراقبت از سلامت کودکمان انتخاب نمی کنیم همانطور هم قاعدتاً نمی توانیم دیدگاههای ده انسان یا متخصص با رویکردهای مختلف را در تربیت فرزندمان به کار بگیریم.
همینطور هم باید دقت داشته باشیم که روشهای تربیتی یا اصطلاحا رویکردهای تربیتی را بدون توجه به تفاوتهای آنها به کار نگیریم.
ابتدای کار خوب است که مفهوم رویکرد را یک توضیح مختصر بدهیم:
رویکردها شیوه های تربیتی متفاوت هستند،مثلا می گوییم روش مونته سوری،یا رویکرد رفتارگرایی.
رویکردها از دو جهت با هم متفاوت هستند:از جهت بینش و روش.
یعنی اینکه چه تعریفی از انسان دارند و چه تعریفی از جهان دارند که مبنای هر مکتب و رویکردی تعریف انسان می تواند باشد
و از سوی دیگر بر اساس تفاوتی که در تعریف انسان در رویکردهای مختلف وجود دارد،راهکارها و روش های تربیتی هم با هم فرق دارند
برای مثال دیدگاهی هست که انسان را موجودی بدون فطرت و انگیزه ی درونی می داند،
این دیدگاه طبیعتاً روشهایی که برای تربیت کودک به کار میگیرد متفاوت است از دیدگاهی که انسان را موجودی دارای فطرت می داند.
همانطور که شاید بدانید بیش از پنجاه رویکرد تربیتی در جهان وجود دارد.
که هر کدام از آنها مبنای خاص خود را دارند و در جوامعی غیر از جامعه ی ما به وجود آمده و رشد کرده اند.
رویکرد هوش متعادل ضمن به کارگیری روشهای علمی نوین در تربیت فرزند،می کوشد نسخه ی تربیتی مناسب کودک ایرانی را ارائه کند.
هدف دیدگاه هوش متعادل پرورش انسانهای شاد و موفق و سالم است.
هوش متعادل تربیت را یک فرایند چند روزه و راهکارهایی برای رفع اختلالات رفتاری کودکان نمی داند،
از دیدگاه این رویکرد تربیت فرایندی است که نتایج آن متعلق به چهل سال آینده می باشد
و این رویکرد تربیتی دیدگاهی راهبردی و بلند مدت نسبت به مسأله تربیت دارد.
مبنای علمی رویکرد هوش متعادل تقسیم هوش به انواع هشتگانه ی آن توسط گاردنر است و مبنای فکری و بومی آن به نظر می رسد مبحث فطرت انسانی باشد.
بنابراین رویکرد هوش متعادل ضمن بهره گیری از علم نوین روانشناسی،پایه ی اساسی و اصولی خود را روی مفهوم فطرت گذاشته است.
شاخ و برگها و تنه ی علمی هوش متعادل بر روی ریشه ای از حکمت ادیان الهی قرار گرفته است
که انسان را موجودی دارای وجدان اخلاقی و اصطلاحا لوح سفید فطرت می داند.
ترکیب این دو باهم دیدگاهی انسان شناسانه بر محور کودکی و یک نوع سبک زندگی طبیعت محور را پیش روی مخاطب ترسیم می کند.
ما و فرزندانمان امروزه بیش از همیشه ی تاریخ به خدا و معنویت نیازمندیم.
سالهای آینده ی جهان
یعنی زمانی که کودکان ما بزرگ می شوند ،سالهای سختی برای بشریت خواهد بود
که او را بیش از همیشه محتاج معنویت و خدا می کند.
نه تنها کودکانمان،بلکه خودمان نیز همینطور…..
با ما همراه باشید تا مفاهیم مهم و راهکارهای علمی و مناسب رویکرد تربیتی هوش متعادل را با هم بیاموزیم.
علاوه بر آموزش صحیح و یکپارچه و علمی تربیت کودک،با تسلط بر دیدگاه هوش متعادل،به عنوان والدین و انسانهای بالغ می توانیم در دیدگاهها و روشهای زندگی خود تغییراتی اعمال کنیم که باعث شود دوران کودکی مان را بازیابی و ترمیم کنیم.
همه ی ما درگیر رنجهایی هستیم که ناشی از عدم مدیریت صحیح ذهن مان به خصوص در سالهای زیر شش سال،و تربیت دست و پا شکسته نسلهای قبلی ماست.
با احیا و بازیابی کودک درون،دوباره رویای شادی کودکانه برای ما به حقیقت می پیوندد.
علاوه بر این دست در دست هم برای رشد و شکوفایی خودمان به عنوان والدین،
به کودکی مان سفر کنیم،آنچه آنجا گذاشته ایم و امروز به آن نیاز داریم مثل شادی و پاکی را
با خودمان برای زندگی امروزمان به سوغات بیاوریم
و آنچه را باید از دست بدهیم از غم و خشم،در دوران کودکی ریشه اش را از بین ببریم و دوباره با کودکان خود زندگی جدیدی را آغاز کنیم.
پیشاپیش تولد دوباره ی همه مان را به شما تبریک می گویم….